سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فانی

عباس نمازش را بسیار با آرامش و خشوع می خواند.بعضی وقت ها که فراغت بیشتری داشت آیه «إیاک نعبد و إیاک نستعین»را هفت بار با چشمانی اشک بار تکرار می کرد.او همیشه نمازش را در اول وقت می خواند و ما را نیز به نماز اول وقت تشویق می کرد.
فراموش نمی کنم ،آخرین بار که به خانه ما آمد،سخنانش دلنشین تر از روزهای قبل بود. از گفته های او در آن روز یکی این بود که:
وقتی اذان صبح می شود ،پس از این که وضو گرفتی ،به طرف قبله بایست و بگو:
«ای خدا !این دستت را روی سر من بگذار وتا صبح فردا بر ندار.»
به شوخی دلیل این کار را از او پرسیدم.او در پاسخ چنین گفت :
«اگر دست خدا روی سرمان باشد ،شیطان هرگز نمی تواند ما را فریب دهد.»
از آن روز تا به حال این گفته عباس بی اختیار در گوش من تکرار می شود.

همسر شهید بابایی/پرواز تا بی نهایت


نوشته شده در چهارشنبه 91/1/30ساعت 7:38 عصر توسط نظرات ( ) | |

Design By : Pichak