سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فانی

امام:

من به خال لبت اى دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم

رهبری:
تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی؟
تو طبیب همه ای، از چه تو بیمار شدی؟

امام:
فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم
همچو منصور خریدار سرِ دار شدم

رهبری:
تو که فارغ شده بودی زِ همه کون و مکان
دار منصور بریدی همه تن دار شدی

امام:
غم دلدار فکنده است به جانم شررى
که به جان آمدم و شهره بازار شدم

رهبری:
عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
ای که در قول و عمل شهره بازار شدی

امام:
درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم

رهبری:
مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی
وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی

امام:
جامه زهد و ریا کَندم و بر تن کردم
خرقه پیر خراباتى و هشیار شدم

رهبری:
خرقه پیر خراباتی ما سیره توست
امت از گفته دُر بار تو هشیار شدی

امام:
واعظ شهر که از پند خود آزارم داد
از دم رند مى‏آلوده مددکار شدم

رهبری:
واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی
دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی

امام:
بگذارید که از بتکده یادى بکنم
من که با دستِ بت میکده، بیدار شدم

رهبری:
یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم
ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی

 

 


نوشته شده در شنبه 90/7/9ساعت 7:11 عصر توسط نظرات ( ) | |

Design By : Pichak